هم نسلهای کاراگاه گجت در دنیای واقعی!
از انسانهای سایبربورگ چه میدانید؟
اگر اهل دیدن فیلمهای علمی تخیلی باشید، حتما در بیشتر آنها با یک موجود نسبتا عجیب که نه انسان کامل است و نه یک ربات مواجه شدهاید. در اصطلاح به چنین موجوداتی که علاوه بر اعضای طبیعی بدن، ارگانهای عملکردی مصنوعی هم دارند، سایبربورگ گفته میشود. برای نمونه میتوان به فیلم ترمیناتور و یا لباس هیجانانگیز لباس آیرون من در سری فیلمهای انتقام جویان اشاره کرد. البته این فیلمها یک تعریف از نابودگی و خشن بودن این موجودات دارند، اما میتوان از جنبههای دیگر نیز به آن نگاه کرد.
سایبربورگ چیست؟
واژه سایبورگ ( Cyborg) کوتاه شدهی سایبرنتیک (Cybernetic) و ارگانیسم (Organism) است و اشاره به یک موجود با هر دو اجزای ارگانیک و مکانیکی میکند.چندین تعریف رایج برای این موضوع وجود دارد: مثلا انسانی که دارای فرایندهای بیولوژیکی خاصی است که توسط دستگاه های مکانیکی یا الکترونیکی کمک یا کنترل میشود و یا ترکیبی از انسان و ماشین که در فیلمها و رمانهای علمی تخیلی دیدهایم و یا ماشینهایی که توسط مغز انسان کنترل میشوند و بدنههایی از قطعات مکانیکی دارند. اما این تعاریف همگی یک بند مشترک دارند و در همه آنها طبیعت و تکنولوژی در هم تنیده شدهاند تا یک محصول پیشرفتهتر بسازند.
تاریخچه
شاید بتوان گفت از زمانی که تعامل بین انسان و رایانه آغاز شد، موضوع سایبربورگ نیز شروع به پیدایش کرد. اما این واژه در سال 1960 در یک مقاله در مورد مزایای استفاده از سیستمهای خود تنظیم انسان و ماشین در فضای بیرونی استفاده شد.در نهایت این تراشهها، ایمپلنتها و یا عضوهای مصنوعی میتوانند یک انقلاب عظیم در حوزه پزشکی و فناوری باشند. شاید بتوانند ما را باهوشتر، کارآمدتر، سازندهتر و حتی ثروتمندتر و در یک کلام ما را به یک فرا انسان تبدیل کنند
چرا سایبربورگ؟
در دنیای مدرن امروزی این فناوری برای اهداف بلندپروازانه و کمک به افرادی که عضوی از بدنشان را از دست دادهاند، کاربرد دارد. در ابتدا کسانی که از پروتز های ساده و غیر الکترونیکی استفاده میکردند و یا از ایمپلنت برای نقص عضو و یا مثلا ضربانساز قلب استفاده میکردند، جزو سایبربورگها به حساب میآمدند. اما این فناوری روز به روز پیشرفتهتر شد و حتی اخیرا چسبهایی روی پوست میچسبند و میتوانند دادههای بدست آمده را به صورت دیجیتال ذخیره کنند.نمونههای جالب در دنیا
نیل هاربیسون هنرمندی بود که کور رنگی داشت. او آنتنی در جمجمه خود کار گذاشت تا باعث میشد رنگها را به صورت ارتعاشاتی در سر خود مشاهده کند.شخص دیگری به نام جان ری که در جنگ دچار معلولیت شده بود و به جز حرکت دادن چشمها به هیچ طریقی نمیتوانست با دیگران ارتباط برقرار کند، پس از عمل با کامپیوتری که به مغزش متصل شده بود ارتباط محدودی با اطرافیان برقرار کرد.
فرد دیگری به نام نایجل آکلند بازوی خودش را در اثر تصادف رانندگی از دست داده بود و با استفاده از یک ساعت بیونیک متصل به عضلات بازوی خود میتوانست حرکتهای پییچیده دست را انجام دهد.
راب اسپنس نیز که یک مستندساز است و طی یک تصادف بینایی چشم راست او به شدت آسیب دید و سپس چشمش تخیله شد. بعدها یک پروتز در جای خالی چشم نصب کرد که مجهز به یک دوربین کوچک است. این دوربین با حرکت ماهیچههای چشمش، به طور طبیعی حرکت میکند و دقیقا مناظری را که او در حال دیدن آنهاست، ثبت میکند.
اسکات مورگان نیز به عنوان اولین انسان سایبورگ تاریخ شناخته میشود. او مانند استیون هاوکینگ و لو گریگ از بیماری نورون حرکتی رنج میبرد و قرار بود تمام عضلات و اندامهای او کم کم ناتوان شود. اما او مرگ را نپذیرفت و با فناوری بهعنوان راهی برای مقابله با اثرات ناتوانکننده بیماری جنگید اما در نهایت اوایل امسال در 64 سالگی درگذشت.
آینده
با پیشرفت فناوری و روشهای برقراری ارتباط انسان با محیط پیرامون خود و اشیای موجود در آن، ممکن است در آینده نه چندان دور افراد سایبربورگ زیادی را در اطراف خود ببینید که از لحاظ فناوری و ابزارآلات هوشمند با آنچه اکنون شاهد آن هستیم، قابل مقایسه نخواهند بود.همچنین اگر تراشههای تولید شده در شرکت ایلان ماسک که نورالینک (Neuralink) نام دارد، اجرایی شود میتوانند برای افرادی که معلولیت دارند، یک معجزه باشد. البته اانسانهای سالم نیز تمایل بالایی برای استفاده از این تراشهها دارند. افراد دارای تراشه میتوانند از آن برای تعامل با تلفن، تبلت، لپتاپ و تلویزیون استفاده کنند. علاوهبراین، کاشت تراشه در مغز راهی برای رقابت انسانهای معمولی با هوش مصنوعی پیشرفته معرفی شده است.
در نهایت این تراشهها، ایمپلنتها و یا عضوهای مصنوعی میتوانند یک انقلاب عظیم در حوزه پزشکی و فناوری باشند. شاید بتوانند ما را باهوشتر، کارآمدتر، سازندهتر و حتی ثروتمندتر و در یک کلام ما را به یک فرا انسان تبدیل کنند.